جکستان و اسستان در خنده بازار

جک های فلسفی، مذهبی خفن و خند دار و مذهبی

جکستان و اسستان در خنده بازار

جک های فلسفی، مذهبی خفن و خند دار و مذهبی

پـَـَـ نــه پـَـَــــ 91

پـَـَـ نــه پـَـَــــ 91

سوار اتوبوس بودم ! به ایستگاه آخر که رسیدیم پول رو دادم به راننده میگه شما هم پیاده میشی ؟ گفتم پـــــ‌ نه پــــــــــــ این پول رو دادم واسه آیندگان پس انداز کنی ! من خودم تا آخر خط باهاتم  ، هیچ وقت تنهات نمیذارم ! تا آخرین

قطره خونم ............... !!!!

رفتیم خواستگاری , پدر دختره برگشته میگه , حالا شما قصد ازدواج دارین ؟؟
میگم : پَ نَ پَ اومدم ببینم اگه شما هم صلاح می دونین دخترتونو یه بار ماچ کنم و برم

میرم بستنی فروشی یارومیگه یستنی میخوای؟
میگم پَـــــــــــــ
میگه کوفت پَـــ نَ پَـــ ما هم بستنی داریم هم فالوده!!

میرم سینما برا دیدن فیلم جلو گیشه بلیط فروشی یارو بلیط فروشه میپرسه بلیط می خوای ؟
گفتم پَـــ نَ پَـــ امدم ببینم چطوری از این سوراخ رفتی اون تو بلیط بفروشی ....!!!

میرم سینما برا دیدن فیلم جلو گیشه بلیط فروشی یارو بلیط فروشه میپرسه بلیط می خوای ؟
گفتم پَـــ نَ پَـــ امدم ببینم چطوری از این سوراخ رفتی اون تو بلیط بفروشی ....!!!

دستمال کاغذی گرد کردم گذاشتم تو بینیم مامان بزرگم میگه بینیت خون اومده؟ پـَـــ نــه پـَـــ دیدم از دماغم داره هوا میاد. گفتم حتما پنچر شدم فعلا اینو رد کنم که بادم خالی نشه

رفتم مغازه میگم CD دارید؟ میگه خام؟ پـــ نــه پــــــ تنوری باشه با قارچ و پنیر

میگه شما تو خونه همش سه تا بچه این؟؟؟
گفتم: پـــــــــَ ن پــــــــــَ بابام مارو نمونه زده تو این سال جهاد اقتصادی اگه مقرون به صرفه بودیم ایشالله خط تولید انبوه رو راه اندازی بکنه
لپ تاپم رو بردم نمایندگیش ، می گم ضربه خورده کار نمیکنه ، یارو میگه ضربه فیزیکی؟!! پـَـــ نــه پـَـــ  ، یکم بی محلی کردم ، پَــــ نَ پَـــــ 8ضربه روحـــی خورده


دوست دخترم میپرسه تو هم مثل من به طبیعت و دریا و گل و چیزای رمانتیک علاقه داری؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ من فقط به زباله دونی و آشغال و توالت عمومی و چیزای چنش آور علاقه دارم


سر صبح جمعه از سروصدای زیاد از خواب بلند شدم ،رفتم آشپزخونه میبینم بابام هی داره دره یخچالو باز میکنه باز میبنده ،بهش میگم چی شده سر صبح خراب شده ؟
گفت : پــ نه پــ دارم میبندم باز میکنم بلکه رفرش بشه یه چیزی پیدا کنیم بخوریم


نشستیم همه داریم فیلم می بینیم ، به رفیقم میگم یکم تلویزیونو بچرخون ؛
میگه سمت شما؟
پــــَ نــــَ پـــــَ بچرخون سمت قبله ، باشد که مقبول درگاه احدیت قرار بگیره…


دارم چایی میخورم داغ بود سوختم. بابام می پرسه سوختی؟ میگم پ نه پ رفتم مرحله بعد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد