ارد بزرگ: خرد و دانش ابزار پیراستن اشتباهات است و خردمندان ابزار دونپایگان نمی شوند .
ارد بزرگ: خرد در بستری طوفان زده رشد نمی کند .
ارد بزرگ: دانش را می آموزی اما خرد ، برآیند اندیشه و آموخته های ماست .
ارد بزرگ: تنها آشیانه خرد ، راستی و درستی ست .
ارد بزرگ: خرد ابزار توانایست و خردمند با فر دانش و اندیشه پاک خویش می آفریند ، او زایشگر رخدادهای امروز و فرداهاست .
ارد بزرگ: ستایش ، هنگام نو رُستن را .
ارد بزرگ: آغاز هر روز، نو شدنی دوباره است ، و زمانی برای پویایی بیشتر .
ارد بزرگ: هر آن می تواند آغازی دوباره در زندگی ما باشد ، پس هیچ وقت پایانی پیش روی ما نیست .
ارد بزرگ: تنها آغاز ها را باید جشن گرفت چرا که شیره جهان در رشد و زایندگیست .
ارد بزرگ: هیچ آغازی را مزاری نیست چرا که همواره در حال دگرگونی و رشد است .
ارد بزرگ: استوارترین پیمانها آنهایست که با اندیشه مان پذیرفته ایم .
ارد بزرگ: ارزش پیمان شکن ، باندازه کفن هم نیست .
ارد بزرگ: پیمان ها در هنگامه نیازها بسته می شود، و آنگاه که پاره شود چیزی جز پلشدی و زبونی بر جای نمی ماند.
ارد بزرگ: پیمان با دستها و کاغذها بسته نمی شود پیمانها را با چشم ها هک می کنند .
ارد بزرگ: میدان پیمان های گسسته ، همچون مردابی دهشتناک است که باید از آن گریخت .
ارد بزرگ: بدگویی ، رسوایی در پی دارد .
ارد بزرگ: کسی که بدگویی می کند خواری را به جان می خرد .
ارد بزرگ: آنکه دم خور آدمی است که بدگویی همواره با او پیوسته است، خیلی زود اسیر وهم و سیاهی دل می گردد.
ارد بزرگ: بدگویان را تنها بگذارید تا درون مایه چرکین آنها شما را نابود نسازد .
ارد بزرگ: شاید در کوتاه مدت بدگویان به هدف خود نزدیک شوند اما در بلند مدت رسوای جهانند .
ارد بزرگ: هنجار طبیعی آدمی دوستی و نرم خویی ست اما برای بدست آوردن آن بیشتر زمان زندگی این جهانی را در ستیز و آورد می گذراند .
ارد بزرگ: بن و ریشه هستی مانند گردونه ای دوار است که همه چیز را گرد رسم کرده است برسان : گردش روزها ، چرخش اختران و ستارگان ، چرخش آب بر روی زمین ، زایش و مرگ ،
نیکی و بدی ، گردش خون در بدن ، حرکت اتم و …
ارد بزرگ: تا چیزی از دست ندهی چیز دیگری بدست نخواهی آورد این یک هنجار همیشگی است .
ارد بزرگ: برای پرش های بلند ، گاهی نیاز است چند گامی پس رویم .
ارد بزرگ: بسیاری بخاطر برآیند هنجارهای درونی اشان بین نمای سپید و پاکی در اشتباهند .
ارد بزرگ: فرمانروای اندرزگو شایسته فرمانروای نیست تنها آنانی شایسته اند که اهل کارند .
ارد بزرگ: همواره سودجویان خود را نگهبانان راستین فرمانروا می دانند . حال آنکه فرمانروای پاکزاد ، به شمار مردم خویش پاسبان دارد .
ارد بزرگ: هنگامه رهایی اهریمن ، هنگام دربند شدن توست .
ارد بزرگ: آنانکه هنجار وجودیشان در نابودی داشته های دیگران است و خود بی میوه اند را باید به کارهای بدنی واداشت تا بدین گونه خیری برای همگان و خویش داشته باشند .
ارد بزرگ: چه زیبایند آنانی که همیشه لبخندی برلب دارند .
ارد بزرگ: آنکه همیشه لبخندی بر لب دارد شادی را به همگان هدیه می دهد .
ارد بزرگ: خنده های بلند و پیگیر ، نفیر فرا رسیدن هنگامه رنج و سختی ست.
ارد بزرگ: خنده در ورای خود رازها در سینه دارد .
ارد بزرگ: خنده طبیعی زیباست و نوای زندگیست .
ارد بزرگ: شایستگان آنانی هستند که آفریننده و منجی اند .
ارد بزرگ: بخشیدن تخت و اورنگ به خویشاوندان ، از زبونی است .
ارد بزرگ: شایستگان بالندگی و رشد خود را در نابودی چهره دیگران نمی بینند.